بحران
تشتت و
فروپاشی اصول
گرایان هم بیش
از تصوراست و
هم بدلیل آن
که پایگاه
اصلی ولایت فقیه
و هسته اصلی
قدرت را تشکیل
می دهند
واجداهمیت:
طوفان طنز و
استهزاء که با
برملا شدن
دوچهرگی و
رفتارمتضادمجری
صدا و سیما،
آزاده نامدار،
مدافع و مروج
سرسخت حجاب
برتر در
تریبون های
رسمی و
برملاشدن کشف
حجاب و
آبجوخوری وی
در دیارفرنگ،
به راستی
آئینه تمام
نمائی بود از
آن چه که در زیرپوست
این جماعت می
گذرد و یا به
تعبیری
فراتر، بیانگرشکاف
بین جامعه
رسمی و فرمال
با جامعه
واقعی. بی
گمان
موردآزاده
نامدار نه
اولین است و
نه آخرین.
قبلا هم رسوائی و طوفان طنز و استهزاءطوسی قاری نظرکرده خامنه ای را داشتیم که آوای صوت ملکوتی قران و تجاوزبه نوجوانان را درهم آمیخته بود!. اکنون با برملاء شدن یکی دیگر از این نوع ریاها و دو چهرگی های چندش آوریکی دیگر از کارگزاران دستگاه قدرت مواجهیم، رفتاری که در زمانه خود برانگیراننده ذوق و قریحه رسواکنده طنازانی چون حافظ بوده است که در باره آنان می سرود: واعظان کین جلوه برمحراب و منبرمی کنند، چون به خلوت می روند...
با این همه آن چه تازگی دارد نه نفس این دوچهرگی بلکه از یکسو دامنه کثرت و تکرر آن است و از سوی دیگر برملاشدن آن از برکت درهم شکستن انحصاررسانه ای که امکان پنهان نگهداشتن و حاشاکردن را از این حضرات سلب کرده است و می رود که تنه عظیم این کوه فساد و ریا و چندچهرگی را به نمایش عموم بگذارد و رسوای عالم سازد. چنان که هم زمان اخباری که اژه ای هم ناگزیرشد آن را تآییدکند از تماس دو مداح سینه چاک و معروف وابسته به این جریان با یک سفارت خانه و داشتن ارتباط با یکی از کارمندان زن آن سفارتخانه است که موجب دستگیری و تشکیل پرونده ای در دادگاه ویژه روحانیت گردید ( ظاهرا در دادسرای ویژه روحانیت برای آن ها هم پرونده جاسوسی و هم برقراری رابطه باصطلاح نامشروع تشکیل شده). ماجرای تتلو و دخیل بستن اصول گرایان و رئییسی و سپاه به او و امثال او که حتی با انتقادعناصری مثل میرسلیم اصول گرا هم مواجه شده است. کثرت این نوع دوگانگی رفتاری حکایت از گسترش و غیرقابل کنترل شدن آن ها دارند…. این پدیده-فروپاشی ارزش های اجتماعی و اخلاقی موردادعای رژیم در صفوف حامیان و کارگزاران خود- در کنارروندهای سیاسی معطوف به واگرائی و تشتت اصول گرایان مثل بیانیه نواصول گرائی قالبیاف و یا افشاگری و اعترافات میرسلیم در موردجمنا و بهره مندی آن از امکانات سپاه که قانونا حق مداخله در امورسیاسی را ندارد و این نکته که معلوم شده که تصمیم گیری به کاندیداتوری او از پیش و حتی یک سال جلوتر از جمله به درخواست 50 نماینده مجلس خبرگان صورت گرفته بوده است، و این که تمامی صحنه سازی ها و ادا و اطوارجمنا مبنی بر گزینش نهائی از طریق باصطلاح دموکراتیک و از پائین و بدنه به بالا در مجمع سراسری … همه دروغ و سرهم بندی و سرکارگذاشتن بوده اند برای بیرون کشیدن موجودی بنام رئیسی از درون رأی های ریخته شده در کوزه …. نمایشی درغین و تهوع آور و احساس بازی خوردگی حتی توسط کسانی مثل میرسلیم و قالیباف که صدای آن ها را هم در آورده است… این نوع افشاگری آن هم توسط قدیم ترین و اصیل ترین جریان اصول گرا فرودپتکی بود گیچ کننده بر سراین جریان. شورش دارودسته احمدی نژاد به گفته خودشان شسعلیه باندی در قدرت و شعارسرنگونی و تهدیدبه افشاء آن ها، در کنارشکست سنگین در انتخابات تحت کنترل خود، همه و همه نشان دهنده آن است که این جناح و مهره ها و کارگزاران آن تا چه حددستخوش تشتت و باندبازی و چندپارگی و تهی شدگی و فروپاشی ارزشی شده اند و وضعیت اصول گرایان چنان آشفته است که بناگزیر برای جمع و جورکردن و سازماندهی خود مستقیما به سپاه متوسل شده اند!. این نوع تکانه ها و رسوائی و تشتت در صفوف ذوب شدگان در ولایت به معنی دامن گرفتن بحران اقتدار در کانون اصلی خوداست. البته برخی جریان ها بفکربازسازی این مرده ریگ افتاده اند و لی آیا یک لباس مندرس و پوسیده را می توان با وصله پینه رفو و جمع و جور و برازنده کرد؟!
این نوع وقایع مشخصا دو چیز را به نمایش می گذارند: اولا دوگانگی و تظاهر و ریای عظیم این جماعت را، یعنی فروپاشی ارزش های خودخوانده این حضرات را؛ و ثانیا بی اعتبارشدن این نوع اررش ها حتی در میان خودطیف باصطلاح اصول گریان را که همواره به ارزشی بودن خود بالیده اند و بهمین عنوان مدام به جامعه و دیگران می تازند. از همین رو افشاءهرچه بیشتراین چندچهرگی های چندش آور وفسادنهادینه شده بهمراه زدن مهرباطله براین ارزش های کاذب و کاسبکارانه به همراه دفاع قاطع از حق انتخاب آزاد سبک زندگی آزاد، از جمله حق آب جونوشی و کشف حجاب امثال آزاده نامدارها و خال کوبی و آوازه خوانی رو زمینی تتلوها …..بخشی از مبارزه علیه این نوع ارزش های کاذب و کاسبکارانه و بخشی از فرایندفروپاشی و پنبه کردن لحاف حاکمان در قدرت است….
اهمیت
این پوسیدگی
از آن روست که
معلوم می شود این
جناح از
سرناگزیری
بیش از پیش
برای حفط قدرت
و موقعیت
متزلزل خود
متوسل به
استخدام و
خریدکارگزارانی
می شود که ذره
ای اعتقاد و
باور به آن
ارزش ها و
اصولی که باید
تبلیغ کنند
ندارند و این
یعنی یک
پوسیدگی کامل!
و جلوه ای
از
فرانید گندیدگی
نظام کنونی و
مشخصا اصول
گرایان به
عنوان هسته
اصلی حامیان
ولایت مطلقه و
پایگاه
اجتماعی اخص
ولایت مطلقه،
و به یک تعبیر
می توان گفت
که پارادایم
اسلامی سیاسی
واردفازنهائی
گندیدگی
خودشده است که
منزوی شدن و
فروپاشی ارزش
ها و واگرائی
و تشتت در پایگاه
سیاسی و نهادی
شدن فساد و ... از
جمله ویژگی های
بارز آن است. البته در
این میان نباید
نه از
فسادجناح
دیگر و نه
بخصوص از برگ
انجیراعتبار
و فضای تنفسی
که جناح دیگر
برای این جناح
و کل سیستم
فراهم می کند
غافل بود!
2.8.2017 تقی
روزبه